- نویسنده: هرتا مولر
- مترجم: محمدرضا صامتی
- قطع: رقعی
- تعداد صفحه: 200
- نوع جلد: شومیز
- تحویل اکسپرس
- پرداخت آنلاین
- ضمانت اصل بودن
- ارسال به تمام نقاط
۱۴۰,۰۰۰ تومان ۸۴,۰۰۰ تومان
توضیحات محصول
کتاب سرزمین گوجه های سبز (The Land of Green Plums) یک اثر ادبی از هرتا مولر است که در سال ۱۹۹۴ منتشر شد.
این رمان داستان چهار دوست را روایت میکند که در رومانیای دوران جمهوری خلق زندگی میکنند و با سرکوب، تعقیب و خیانت مواجه میشوند.
نویسنده با استفاده از زبان شاعرانه و تصویرسازی قوی، حس تنهایی، بیگانگی و اندوه را به خواننده منتقل میکند. این رمان برنده جایزه نوبل ادبیات در سال ۲۰۰۹ شد و به چندین زبان دیگر ترجمه شده است.
هرتا مولر در کتاب سرزمین گوجه های سبز زندگی تعدادی دانشجو را را روایت میکند که برای فرار از استبداد رومانی راهی کشور آلمان میشوند تا از فقر و فلاکت فرار کنند.
داستان سرزمین گوجههای سبز، دربارهی دختری از تبار آلمانیهای رومانی است که به همراه پنج دوست خود در دورهی سیاه استبداد زدهی نیکولای چائوشسکو زندگی میکند.
مولر، در رمان خود، به شیوهی پستمدرن و با استفاده از استعارات و کنایههای مکرر، زندگی در دوران دیکتاتوری را به عنوان صدای قشر دانشجو برای شما به تصویر میکشد.
زیبایی این کتاب در این است که خود مولر چنین زندگیای را تجربه کرد و در همین دوران در کشور رومانی بود و بارها با دستگاههای حکومتی درگیر و حتی تهدید به مرگ شد.
رمان سرزمین گوجههای سبز (The Land of Green Plums) روایتی دهشتناک از کشوری است که بر اساس آرمانهایش قرار بود در مقابل استبداد بایستد و مردم در آن زندگی کنند اما اکنون سرزمینی پر از ترس، فقر و وحشت شده است و حکومت استبدادی به تمامی ابعاد زندگی مردمش نفوذ کرده است و جوانان دیگر امیدی به فردای خود در این دیار ندارند.
کتاب سرزمین گوجه های سبز
هر زمان که مادر با کمربندِ لباساش کودک را به صندلی میبندد، هر زمان که آرایشگر موهای پدربزرگ را اصلاح میکند، هر زمان که پدر به کودک میگوید «گوجه سبز نخور!»، در تمامی این سالها، یک مادربزرگ در کنج اتاق ایستاده است. او، با ذهنی پریشانخیال، به دنبال همهیِ آیندگان و روندگان است. در همهی این سالها، مادربزرگ آوازی را با خود زمزمه میکند.
پس از تاریک شدن هوا، وقتی مادربزرگ آوازخوانام به خانه برگشت، مادرم پرسید: کجا بودی؟ مادربزرگ آوازخوانام گفت: در خانه. مادرم گفت تو در روستا بودی. خانهی تو اینجاست. او مادربزرگ آوازخوانام را به روی صندلی هول داد و گفت: در روستا به دنبال چه میگردی؟ مادربزرگ آوازخوانام گفت: مادرم. مادرم گفت: مادر تو منم. مادربزرگ آوازخوانام گفت: تو هرگز موهای مرا شانه نکردی.
اطلاعات محصول
محصولات مرتبط
ادبیات کلاسیک جهان
ادبیات کلاسیک جهان
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.